در این فانتزی داغ، کارلی گری آماده است تا یک خروس بزرگ سیاه را به تن کند. استاد، شان مایکلز، بیش از حد خوشحال است که مجبور است در حالی که بی امان او را می کوبد، مجبور شود. کارلی در حالی که عضو عظیم شان به طور کامل به او نفوذ می کند، ناله می کند و از خوشحالی نفس می کشد.